Tuesday, March 8, 2011

زیاد در مورد زنانگی بحث کرده ام. با شخصیت های متفاوت در مورد یک موضوع واحد حرف زدن را دوست دارم. هر کس یک چیزی می گوید.در مواقعی که شدیدا مخالف بوده ام با کسی و دلم می خواسته چیزی بگویم و سر تا پای حرف های او یاوه بوده است هم، خونسردی ام را حفظ کرده ام و تنها گوش داده ام. از اگر و مگر و شاید هم پرهیز کرده ام.(شنونده ی خوب بودن را یک برتری می دانم، حرف زدن و نشنیدن را نمی پسندم). تناقض های زیادی در حرف ها  دیده ام، یکی زنانگی را به ظرافتی که در حرکات دست و پا و چرخاندن سر وشیوه ی قدم برداشتن و شکل حرف زدن است ربط داده، سبک و نرم! یکی گفته مهمترین چیز، نگاه رامش گر یک زن است و عشوه هایی که پشت پلک هایش جمع کرده. دیگری می گوید لباس مهم است و پوشیدن دامن و پیراهن و کفش پاشنه بلند. یا گفته اند یک زن در هر لباسی و مشغول به انجام هر کاری، زنانگی اش را حفظ می کند و نیاز به رفتار خاص و یا وسیله ای برای اثباتش ندارد و یا شنیده ام زن را با هنرهایی که دارد باید شناخت.

من اما فکر می کنم، زن در کنار یک مرد بیشتر زنانه است، یعنی از هر طرف که به ماجرا نگاه می کنم یک زن بهترین قسمتهای زنانه ی وجودش را - که می شود اسمش را گذاشت گنجهای زنانگی - تنها زمانی می نمایاند که در کنار یک مرد است. و مسلما منظورم از یک مرد، مرد دلخواه اش است!
همه ی زنها زنانگی های پنهانی در وجودشان دارند، که حتی خودشان هم از آنها بی خبرند. اسمش بی خبری از خود هم نیست، یک جور ِ زیبایی در نگاه دیگران زنانه اند که خودشان هم نمی دانند و همین ندانستن باعث می شود بیشتر واقعی باشند و اطوار هم نیست. اما زمانی که همین زنها در کنار مرد دلخواه اشان قرار می گیرند این نادیدنی ها را می بینند. لازم به گفتن هم نیست. خودشان ناگهان متوجه اش می شوند . این مکاشفه، برای خود زن بسیار جذاب است و در کنار یک مرد، جذاب تر هم می شود.
 کسی که بگوید من تمام اینها را به تنهایی در خودم دیده ام، کشف کرده ام و اینطور حرف ها برای دختر بچه ها ی چهارده ، پانزده ساله است، معلوم است هنوز به این کشف نرسیده.

زنانگی ترکیب ستایش آمیزی است از تمام این نشانه ها و ظرائف و احساسات و علایق...



به مرد دلخواهم حسین