Tuesday, November 28, 2023

خنده داره نه؟

اینکه یه موزیک مسخره این همه بره تو کله‌ام گیر کنه هم خنده داره و هم عجیب. اینجا دفتر خاطرات منه. یه سری متن کوتاه و بی سرو ته که فقط خودم می‌فهمم چی تو کله‌ام می‌گذشته که نوشتمشون. 

بابی کنارم نشسته و من روی کاناپه‌ای لم دادم که دیگه ده ساله هر شب می‌شینم روش. انگار همین دیروز بود نوشتم خریدمش و خونه داره خونه می‌شه.

همینه که خنده داره! انگار که زندگی رو دور تند یهو داره می‌رسه به چهل سالگی. واقعیت اینه که همونقدر که فکر می‌کنم بر من گذشته تو این سال‌ها، گاهی فکر می‌کنم انگار تازه شروع شده! که چقدر که تازه زندگی کردن رو یاد گرفتم. که چقدر هنوز اول راهم و تازه به صلح رسیدم با خودم، با زندگیم و با آقای ح نازنینم.


خنده داره که این روزها اینهمه از چهره‌ و بدنم عصبانی‌ام، نه با رفتارم و مدل زندگیم. قبلا بر عکس بود!

این روزها بلدم زندگی کنم، خوش بگذرونم، مست کنم تا برسم به نهایت خوشی. بلدم خودم باشم مطلقِ مطلق. بی ترس و واهمه از قضاوت دیگران.

تراپیستم می‌گه جای درستی وایسادم و چقدر که باید به خودم ‌ببالم و راضی باشم از حالم.

و من هر روز به خودم می‌گم هی بچه جان تو تونستی.

کونت پاره شده ولی تونستی.

خنده داره نه!؟

که بالاخره در آستانه چهل سالگی یاد گرفتم زندگی چیه و من چی می‌خوام ازش!