Sunday, December 29, 2013

پوف

بابی نشسته است رو به رویم. دارد تایپ کردنم را نگاه می کند تا همین چند دقیقه ای پیش درچرت مبسوطی بود و حالا صدای کیبورد بیدارش کرده است. بابی گربه ی خانگی ماست. نزدیکترین موجودی که درحال حاضردر زندگی ام وجود دارد.نوشتن سخت است حتی حالا که دارم از بابی می گویم! فاصله نوشته های وبلاگ نا امید کننده است و پست ها ناامید کننده تر!
در کمال اطمینان می توانم بگویم تمامی نوشته ها ی اخیر وبلاگم در دوره ی پی ام اس(سندرم پیش از قاعدگی) نوشته شده اند. انقدر که تماشان می خواهند یک چیز را بگویند. چیزی که حقیقت ندارد! ناله کردن وهمیشه ناراضی بودن دم دستی ترین کاری است که همیشه می توان کردو شاید راحترین کار!



No comments: